مليسانفس مامان وبابامليسانفس مامان وبابا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره

ملیسا دختر دوست داشتني مامان

آخرين پست سال 92

سلام به روي ماه همه دوستهاي وبلاگيم ، من حدود 9ماهه كه با ني ني وبلاگ آشنا شدم وكلي دوست مجازي خوب پيدا كردم كه با شاديشون شاد شدم وبا ناراحتيهاشون غصه خوردم باور كنيد همه شما ها مثل خواهرام برام عزيز هستيد اگه روزي نيام بهتون سر نزنم اون روزم روز نميشه. مي خواستم پيشاپيش سال نو را بهتون تبريك بگم اميدوارم سال جديد سالي پر از شادي و سلامت و سعادت باشه براي همه شما نازنينها وخانواده هاي گلتون وهرچي غم و غصه هست فرسنگها از شما فاصله داشته باشه. ميخوام براتون الان هرچي به ذهنم رسيد آرزوهاي قشنگ بكنم پس خواهشاً دلخور نشيد اگه اسم كسي را اول ويا آخر نوشتم همه اتون برام عزيززززززززززززززيد ذهنه ديگه تا هرجا كه ياري كنه مينويسم. براي ت...
26 اسفند 1392

اولين ديدار مليسا و خاله فرشته

جمعه ساعت 7 صبح خاله فرشته و دويده اومدند بابا حمبد رفته بود دنبالشون چون توخواب بودي من نرفتم بعد ازسلام واحوال پرسي دويده به زبان ايتاليايي گفت ميخوام مليسا را ببينم چون ايراني فقط بلده بگه سلام خوبي بعد با خاله فرشته و دويده اومديم توي اتاق خواب تو مثل فرشته ها خواب بودي اشاره كردم زياد سرو صدا نكنيد چون تا ساعت 9 بايد بخوابه وگرنه بداخلاق از خواب بيدار ميشه خاله فرشته هي ميگفت اي جانم بعد ديدم داره اشكهاي چشاشو پاك ميكنه دويده هم به زبون خودشون قربون صدقه ات رفت بعد ما نشستيم گل گفتيمو خنديديم چون من و دويده هم سن هستيم وسال تحويل 2011 من رفته بودم ايتاليا كلي با هم جوريم و شوخي ميكنيم اون موقع ماماني تو اصلا وجود نداشتي بعد سوغاتيها را...
25 اسفند 1392

بيست ويك ماهگي عشق مامان

ماه كه من با تو مادر شدم الهي 210 ساله بشي خوشگل من اين متن زيبا را از اينرنت خوندم ودوست دارم برات بذارم كه مثل واقيعته عسل مامان   وقتی مادر میشی فارغ از همه کارهای دنیا یه آدم دیگه میشی…   شبا تا صبح بیداری ولی روزها خسته نیستی…   انگار خدا بهت قدرتی مضاعف داده بعد از نه ماه انتظار و حمل جنین به جای خستگی، پر انرژی و پرنشاطی…   با هر خنده کودکت بال در میاری و تو ابرا پرواز میکنی…   دیگه بوی بد مدفوع برات زننده نیست… نگران اینی که مبادا پای بچم بسوزه… وای چرا رنگ مدفوعش عوض شده؟   اگه بچت عطسه کنه دنیا رو...
20 اسفند 1392

يه روز خوب

اول سلام به همه دوست هاي جون جوني اصولا ميدونيد كه من پنج شنبه ها خيلي هنرمند ميشم اين هنر نمايي اون هفته ست خيلي خوشمزه شد از بيرون هم خيلي بهتر تازه كارم در اومد مورد استقبال همسري قرار گرفت و فرمودند از اين به بعد خودتت پيتزا درست كن مليسا هم خوشش اومد دستورش را هم از وب دوست عزيززززم آيدا جون برداريد اين هم عكسش دلتون نخواد.       چهارشنبه غروب حميد زود اومد كه بريم براي عشقمون مليسا عسل خريد كنيم اول بهت بگم مامان جون امسال زياد برات خريد نكردم چون خاله فرشته گفته كلي برات لباس خريده كه هفته بعد برات از ايتاليا مياره ولي من گفتم شايد لباسها برات بزرگ باشه گفتم يه دودست برات بخرم ب...
10 اسفند 1392
1